روان حامی

روان حامی

کلینیک روان شناسی و مشاوره

مشاوره تلفنی 09394427456

حمایت از کودکان خردسالی که از دست دادن و اندوه را تجربه می کنند (مقدمه)

با سلام، باز هم با یه مطلب در حوزه کودک و نوجوان از کلینیک روان حامی در خدمت شما هستیم. عنوان مجموعه مطالب مشخص هست «حمایت از کودکان خردسالی که از دست دادن و اندوه را تجربه می کنند» مطالب این مجموعه مقاله از کتابی با همین عنوان گرفته شده که توسط تیم کلینیک روانشناسی روان حامی ترجمه شده و در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است.

حمایت از کودکان خردسالی که از دست دادن و غم و اندوه را تجربه می کنند، توصیه های عملی را برای تمرین کنندگان سال های اولیه و معلمان مرحله 1 کلیدی برای حمایت از کودکانی که احساسات مربوط به تغییر و از دست دادن را تجربه می کنند، ارائه می دهد.

 این متن مهم با استفاده از مطالعات موردی کلیدی و مصاحبه با کودکان و بزرگسالان، بهترین تکنیک‌ها را برای کمک به کودکان برای صحبت درباره احساساتشان آشکار می‌کند.  فراتر از سوگ، فقدانی را در نظر می گیرد که کودکان هنگام نقل مکان به خانه، تغییر در روال معمول، تجربه جدایی والدین یا مراقبان خود، جابجایی تنظیمات یا از دست دادن ارتباط با یک دوست صمیمی، پزشک مهد کودک یا معلم احساس می کنند.

 ارائه پاسخ به این سوال کلیدی که چگونه می توان از کودکانی که احساس فقدان و اندوه دارند حمایت کرد، حمایت از کودکان خردسالی که از دست دادن و اندوه را تجربه می کنند، متنی خواندنی برای همه کسانی است که با کودکان خردسال در محیط های مراقبتی کار می کنند و به دنبال فراهم کردن شرایط برای کودکان هستند.  ابزارهایی که آنها برای صحبت در مورد احساسات خود نیاز دارند.

 دبورا پرایس یک مدرس ارشد است که در دانشگاه برایتون و دانشگاه آزاد انگلستان کار کرده است.  او در سالهای اولیه و ابتدایی به عنوان معلم، مربی، بازرس و مدرس کار کرده است.

 کلر بارنارد بیش از 30 سال با پروژه دوران کودکی به عنوان یک کارگر بازی برابری، فعال اجتماعی و مدافع حقوق کودکان کار کرده است و نوری را بر کودکان کم‌نماینده در براییتون و هوو که اغلب شنیده نمی‌شوند، می‌تاباند.

حمایت از کودکان خردسالی که از دست دادن و اندوه را تجربه می کنند (یک راهنمای عملی)

 دبورا پرایس و کلر بارنارد

اولین بار در سال 2021 منتشر شد

معرفی

 به فصل مقدماتی این مجموعه مقاله خوش آمدید.  در این فصل برخی از موضوعات اصلی مقالات را بیان می‌کنیم، نحوه استفاده مؤثرتر از مقالات را توضیح می‌دهیم و به این می‌پردازیم که چرا فکر می‌کنیم در نظر گرفتن احساس غم و اندوه و از دست دادن کودکان خردسال مهم است.  لازم نیست این مقالات را از جلو به عقب، از ابتدا تا انتها، به ترتیب بخوانید، اما شروع با این فصل می تواند مفید باشد زیرا یک نمای کلی ارائه می دهد و همچنین می تواند شما را به قسمت های مختلف این مجموعه مقالات راهنمایی کند.

 تجربیات اولیه دوران کودکی تعیین می کند که کودک چه احساسی نسبت به خود و جهان خواهد داشت، و از آنجا که مقابله با فقدان بر ظرفیت آینده برای روابط صمیمانه تأثیر می گذارد، تجربیات اولیه پایه ای است که کودک بر آن جهت گیری سالم نسبت به زندگی و زندگی می سازد.

(وولفلت، 1983)

علاقه ما به این موضوع مهم زمانی آغاز شد که از طرف مقامات محلی مأمور شدیم که جلسات آموزشی یک روزه در مدیریت احساس غم و اندوه و فقدان با کودکان خردسال برای تمرین‌کنندگان محلی در سال‌های اولیه ارائه دهیم.  ما متوجه شدیم که بسیاری از افرادی که در این دوره آموزشی شرکت کردند به دلیل یک بحران اخیر یا در آینده در محل خود ثبت نام کرده بودند و بسیاری از آنها مدیر بودند.  دلایل بی‌شماری وجود داشت که چرا آن‌ها در میانه یک بحران بودند، یا فقط در شرف قرار گرفتن در یک بحران بودند.  ممکن است سوگواری باشد – برای مثال، یکی از والدین یا خویشاوندان کودک در حال مرگ.  در برخی موارد یکی از کارکنان در حال مرگ یا یک کودک در محیطی با بیماری لاعلاج بود.  ممکن است کودکی در محل به دلیل سایر اشکال از دست دادن آسیب دیده باشد – مثلاً حیوان خانگی در حال مرگ، والدین در حال جدا شدن یا نقل مکان به خانه.  دلایل بی شماری وجود دارد که چرا کودک ممکن است احساس فقدان کند.  به هر دلیلی، آنها در جلسه ما بودند به امید یافتن راه‌ها و ابزارهایی برای حمایت از کودکان، والدین/مراقبان و تیم‌های کارکنان در محیط خود.  آنها عمدتاً مدیرانی بودند که امیدوار بودند بتوانند آموزش ما را به همکاران خود انتقال دهند.  به دلیل مسائل مربوط به کارکنان، ما به ندرت بیش از یک نفر در هر محیط در آموزش شرکت می‌کردیم، و فکر می‌کردیم مایه تاسف است که ایده‌هایی که معرفی کردیم و بحث‌هایی که داشتیم نمی‌توانستند به طور گسترده‌تری در تنظیمات ادغام شوند.  ما همیشه نگران این بودیم که از یکی از کارکنان بخواهیم تمرین یک روز کامل را به خاطر بسپارد و برای بقیه اعضای تیم تکرار کند.

دلیلی که ما این کتاب را نوشته‌ایم این است که می‌خواهیم مردم این اطلاعات را در اختیار داشته باشند تا بتوانند برای یک بحران آماده شوند، از طریق یک بحران از خود حمایت کنند یا – و این اولویت شماره یک ما است – این کار را در روز بگنجانیم-  فعالیت های روزانه در این محیط.  با جمع آوری تمام اطلاعاتی که در طول آموزش در یک کتاب ارائه کردیم، امیدواریم که پزشکان، والدین و مراقبانی که با کودکان خردسال کار می کنند، در این کار مهم احساس حمایت کنند.  ما همچنین به شدت احساس می کنیم که گنجاندن غم و اندوه و از دست دادن در فعالیت های عادی یک محیط یا خانه، این احساسات را عادی می کند و به کودکان و بزرگسالان کمک می کند تا آنها را به عنوان بخشی از زندگی روزمره بپذیرند. 

 ما نمی گوییم که تنظیمات باید شامل تمرکز غم انگیز یا غم انگیز برای روزهای خود باشد تا مطمئن شویم که آنها برای احساسات شدید غم و اندوه و از دست دادن کودکان آماده هستند.  ما صرفاً پیشنهاد می کنیم که غم و اندوه و ابراز غم و اندوه احساساتی نیستند که بتوان از آنها دوری کرد یا برای کودکان بسیار کوچک نامناسب تلقی کرد.  چه بخواهیم و چه نخواهیم، ​​کودکان این احساسات را خواهند داشت و آنها را به طرق مختلف ابراز می کنند.  بزرگسالان اطراف آنها نیز این احساسات را خواهند داشت و کودکان نیز این احساس را خواهند داشت.  نادیده گرفتن این پویایی مشکل ساز است و می تواند منجر به ابراز احساسات به روش های دشوار و در زمان های بعدی شود.  این چیزی است که ما در این کتاب بررسی می‌کنیم.

 کودکان در طول زمان به پردازش یک ضرر عمده ادامه می دهند.  همانطور که آنها بزرگتر و بالغ تر می شوند، سوالات جدیدی برای پرسیدن خواهند داشت.  آنها ممکن است به جنبه های دیگر از دست دادن علاقه مند شوند: “آیا به این دلیل بود که بابا من را دوست نداشت و دیگر نمی خواست اینجا زندگی کند؟”  بزرگسالان باید به تغییرات در طرز تفکر کودک گوش دهند و مایل باشند که در افکار فلسفی خود در مورد چگونگی اوضاع از آنها پیروی کنند.

مطالعه موردی 1.1

 بیلی (سه ساله) بسیار ناراحت است زیرا عمویش بیمار است و شنیده است که مادرش می گوید عمویش می میرد.  او اغلب وقت خود را با ماریا (سه ساله) می گذراند زیرا مادران آنها دوست هستند و با هم معاشرت می کنند.  بیلی گوشه کتاب نشسته و گریه می‌کند و همانطور که برای آرامش بیلی به سمت آن‌ها می‌روید، صدای ماریا را می‌شنوید که به او می‌خندد و می‌گوید «خب وقتی عمو جانی بمیرد چشم‌هایش بیرون می‌زند».  این باعث می شود بیلی جیغ بزند و او را بزند.

بازتاب ها

 این یک موقعیت بسیار حساس است زیرا ماریا در حال حاضر نیز گریه می کند زیرا بیلی او را کتک زده است، اما او در نتیجه صحبت های او کاملاً عصبانی شده است.  در این مرحله باید به طور خلاصه به ماریا آرامش دهید و سپس او را به شخص دیگری بسپارید تا از گوشه کتاب دور کند یا او را به فعالیت یا منطقه دیگری هدایت کند.  سپس باید مدتی را با بیلی بگذرانید و به او اطمینان دهید.  می توانید در مورد عمویش صحبت کنید و اینکه بیلی چقدر او را دوست دارد و همچنین چقدر عمویش او را دوست دارد.  شما نمی توانید در اینجا هیچ تضمینی بدهید که عمویش نخواهد مرد، زیرا شما این را نمی دانید.  شما می توانید با بیلی در غم و اندوه او باشید که ممکن است این اتفاق بیفتد و همچنین ترس او.  اگر بیلی بخواهد در مورد چشمانی که بیرون زده اند صحبت کند، می توانید بگویید که ماریا نمی داند چه اتفاقی خواهد افتاد و خواهید فهمید که چرا این حرف را زده است.  تا زمانی که با والدین صحبت نکنید، نمی توانید چیز دیگری بگویید، زیرا در این مرحله هیچ جزئیاتی در مورد دایی نمی دانید.  نکته مهم در اینجا این است که اجازه دهید بیلی از ناراحتی خود برای عمویش گریه کند و به عشق بین آنها فکر کند.

 سپس باید با ماریا صحبت کنید و مدتی را با او بگذرانید.  شما این کار را با نشستن در کنار او انجام می دهید، زمانی که او در حال بازی با duplo است.  شما شروع به بازی با او می کنید و به او کمک می کنید تا خانه ای بسازد.  سپس توضیح می دهید که بیلی در حال حاضر بسیار ناراحت است و فقط نیاز دارد که مردم با او مهربان باشند و اگر گریه می کند نخندند.  از او می‌پرسید که چرا این نظر را در مورد چشم‌ها بیان کرده است.  او دوباره شروع به خندیدن می کند و در نهایت به شما می گوید که برادر بزرگترش در حال تماشای یک فیلم زامبی است و وقتی او در وسط آن به اتاق او رفت و از او خواست فیلم را با او تماشا کند، سر او فریاد زد و به او گفت که وقتی بمیری چشمانت.  وقتی گریه می کرد بیرون آمد و به او خندید.

 سپس به او اطمینان می دهید که زامبی ها وجود ندارند و این فقط یک فیلم احمقانه است.  از او می‌پرسید چه فیلم‌هایی دیده است و آیا هیچ کدام از آنها واقعی هستند یا خیر و در این مورد بحث می‌کنید.  شما همچنین می گویید که برادرش سعی داشت او را بترساند و بهتر است او فیلم های خودش را ببیند.  شما در مورد این صحبت می کنید که او چه دوست خوبی برای بیلی است و چگونه می تواند این را به او نشان دهد.

 اینها فقط احتمالات هستند.  طیف وسیعی از راه‌ها وجود دارد که می‌توانید به این وضعیت نزدیک شوید و در اینجا ما فقط چند مورد را پیشنهاد کرده‌ایم.  احتمالاً می خواهید این موضوع را با مدیر خود و همچنین با والدین بیلی و ماریا در میان بگذارید تا از آنچه اتفاق افتاده آگاه شوند.  این همچنین ارتباط را در مورد عمو ناخوش باز می کند زیرا ممکن است مادر از این موضوع آگاه نباشد که ممکن است برای حمایت از بیلی لازم باشد مهد کودک در مورد آن مطلع شود.  این ممکن است به این دلیل باشد که او نمی‌داند بیلی چیزی در مورد وضعیت یا تأثیری که این خبر روی او داشته است می‌داند.  این زمان خوبی برای او خواهد بود که صادقانه با بیلی در مورد عمویش صحبت کند.

در این کتاب به این می پردازیم که چگونه، به عنوان بزرگسال، می خواهیم زندگی کودکان خردسال زمان شادی و شادی باشد.  این قابل تحسین است و ما از آن حمایت می کنیم.  با این حال، ما همچنین متذکر می شویم که این نمی تواند همیشه وجود داشته باشد و ما باید این را اجازه دهیم و آن را تصدیق کنیم.  دیدن اشک‌های کودک و احساس ناتوانی در تسلی دادن او برای یک بزرگسال می‌تواند دلخراش باشد – ما بارها در این کتاب به این نکته اشاره می‌کنیم و در مورد برخی از راه‌هایی صحبت می‌کنیم که می‌توانیم در غم و اندوه کودکی به جای تلاش برای سرکوب کردنش با او باشیم.  چون ما را ناراحت می کند  مطالعه موردی 1.1 این را به وضوح نشان می دهد.  مادر بیلی ممکن است از بیماری برادرش بسیار ناراحت باشد، اما ممکن است فکر کند که با موفقیت این موضوع را از بیلی پنهان می کند تا او را ناراحت نکند و به دلیل اینکه او بسیار جوان است.  در واقع، او می داند که او ناراحت است و چیزی در مورد این موضوع شنیده است.  چون همه جزئیات را نمی داند و به درستی مطلع نشده است، تنها و در اندوه خود گیج است.  مادر بیلی فکر می کند که با دور نگه داشتن او از موقعیت به او کمک می کند، بنابراین فکر می کند که بهترین منافع او را در دل دارد.

 ما نمی گوییم که بیلی در سه سالگی باید تمام جزئیات بیماری عمویش را بداند.  به اشتراک گذاری اطلاعات همیشه باید متناسب با سن باشد و باید توسط کودک هدایت شود.

 ما در سراسر کتاب چند پیشنهاد عملی برای نحوه گنجاندن این اثر در مورد صحبت کردن درباره احساسات در یک محیط یا خانه ارائه می دهیم.  این می تواند چیزی بسیار کوچک باشد، مانند درخواست از کودکان برای ایجاد چهره یا تصویری که نشان دهنده احساس آنها است و به احساسات غمگین یا ناراحت کننده و همچنین احساسات خوشحال کننده اعتبار می دهد.  به این ترتیب کودکان احساس می کنند که اگر این چیزی است که آنها احساس می کنند، اجازه دارند غمگین باشند.  اگر خیلی سریع حواس‌مان را پرت می‌کنیم و اشک‌هایمان را پاک می‌کنیم، به بچه‌ها می‌گوییم که این احساسات معتبر نیستند و بزرگسالان اطرافشان نمی‌خواهند آنها را ببینند.  هر چند وقت یکبار به کودکان می گوییم «گریه نکن؟» این ممکن است با نیت بسیار خوب گفته شود، اما پیام یکسان است: در اینجا از چهره های غمگین استقبال نمی شود.  به عنوان بزرگسالان باید این سوال دشوار را بپرسیم: آیا این به نفع کودکان است یا به نفع ما؟  آیا ما می خواهیم از درد آنها بگذریم یا از درد خودمان؟  ما این سوال مهم و چالش برانگیز را در فصل 3 بیشتر بررسی می کنیم که بر بررسی احساسات تمرکز دارد.

هنگام بررسی فقدان و غم و اندوه، به دنیای گسترده تر اطراف کودک و انتظارات خود از آنها نگاه می کنیم.  در فصل 3 ما همچنین از شما می خواهیم که در مورد فرهنگ، جنسیت و طبقه و نحوه تأثیر آنها بر روش های ارتباط متقابل ما با کودکان در این زمینه فکر کنید.  علاوه بر آن، ما بررسی می‌کنیم که چگونه تجربیات غم و اندوه و از دست دادن شما بر تعاملات شما تأثیر می‌گذارد، و چگونه همه اینها با هم ترکیب می‌شوند.

زیربنای همه اینها تئوری های غم و اندوه و از دست دادن است، و اینها در فصل 2 مورد بررسی قرار می گیرند زیرا ما احساس می کنیم که برای شما مفید است که بتوانید واکنش های خود را نسبت به احساسات کودکان زمینه سازی کنید و آنها را در یک چارچوب نظری قرار دهید.

یکی از مسائلی که در این کتاب بر آن تاکید می‌کنیم این است که احساس از دست دادن کودک می‌تواند در مورد چیزی باشد که بزرگسالان آن را جزئی می‌دانند و از این رو نمی‌دانند که چرا کودک آنقدر عمیق از یک موضوع احساس می‌کند که ممکن است فکر کند بی‌اهمیت است. همچنین خاطرنشان می‌کنیم که این ابراز غم و اندوه می‌تواند به تجربه قبلی از دست دادن مرتبط باشد که کودک در آن زمان قادر به بیان کامل آن نبود.

به عنوان مثال، کودکی ممکن است مرگ پدربزرگ و مادربزرگ را به صورت محدود تجربه کرده باشد، زیرا والدین آنها ممکن است سعی کرده باشند از آنها در برابر احساس غم و اندوه و فقدان محافظت کنند و فکر می کردند که کودک از غم و اندوه در خانه بی خبر است.  سپس آن کودک یک خرس عروسکی گرانبها را از دست می دهد و واکنش آنها به این موضوع عمیق و عمیق است، که برای یک بزرگسال ممکن است با آن از دست دادن نامتناسب به نظر برسد.  در واقع، کودک به روند سوگواری خود برای پدربزرگ و مادربزرگ ادامه می دهد.  به عنوان بزرگسالان باید از غم غیرمنتظره‌ای که خودمان تجربه می‌کنیم آگاه باشیم که مربوط به آن حادثه خاص نیست، بلکه به غم بزرگ‌تری مربوط می‌شود: نمونه‌ای از این اشک‌هایی است که ممکن است در یک فیلم عاشقانه بریزیم در حالی که در واقع غم ما به این دلیل است که ما هستیم.  دلتنگ عشقی که در گذشته ماست

 هدف ما از نوشتن این کتاب، و امید ما به شما، خواننده، این است که بتوانید به ایده‌ها، منابع و پشتیبانی‌هایی دسترسی داشته باشید که می‌توانید قبل از اینکه شما یا محیطتان در محل کارتان قرار بگیرید، به همکاران خود در محل کارتان بپیوندید.  بحران  راه دیگر استفاده از کتاب بحث در مورد برخی از ایده ها در آموزش گروهی است.  ایده هایی برای چنین جلسات آموزشی را در پیوست ج قرار داده ایم.  ممکن است از این کتاب به عنوان منبعی برای دادن به والدین استفاده کنید، یا ممکن است آن را به عنوان مطالعه برای کارکنان پیشنهاد دهید.

به دلیل تاکید عملی این کتاب، فصل 4، 5 و 6 بسیار مبتنی بر تمرین است.  در فصل 4 و 5 به مطالعات موردی موقعیت‌هایی که ممکن است در یک محیط اتفاق بیفتد و نکات بازتابی در مورد نحوه واکنش پزشکان به این رویدادها نگاه می‌کنیم.  علاوه بر این، مطالعات موردی در هر فصل گنجانده شده است تا اطمینان حاصل شود که خواننده ایده ای ملموس و مرتبط با سال های اولیه در مورد اینکه چگونه غم و اندوه و فقدان ممکن است بر یک محیط تأثیر بگذارد، دارد.  بر منابع و بهترین روش استفاده از آنها در یک محیط برای پشتیبانی از این کار تمرکز می کند.  پیوست a پیشنهاداتی برای منابع ارائه می‌کند.

اگرچه در فصل 7 و در مطالعات موردی در سراسر کتاب، ما به موقعیت‌هایی که کودکان و بزرگسالان در بحران هستند نگاه می‌کنیم، اما همچنین خاطرنشان می‌کنیم که همه چیز یک موقعیت بحرانی نیست.  اگر محیطی برای این نوع کارها آماده شود و سنگ بنای تمرین آنها باشد بسیار مؤثرتر است.

آرزوی ما این است که هر محیطی برای حمایت از کودکانی که در حال تجربه اندوه و فقدان هستند، آماده و قادر باشد و این بخشی از تمرین روزمره آنها باشد.  مهم است که کیفیت شفابخش اشک را بشناسیم و اجازه دهیم احساس غم و اندوه و از دست دادن بخشی از زندگی روزمره محیط باشد به جای تلاش برای انکار آنها.  متوقف کردن بیان بیرونی احساس از دست دادن کودکان باعث از بین رفتن آن احساسات نمی شود.  به سادگی آنها را سرکوب می کند، و ما فکر می کنیم این بدان معناست که آنها از راه های دیگری بیرون خواهند آمد.  شاید این در زمان دیگری از زندگی کودک (اغلب در دوران نوجوانی) یا در رفتارهای پرخاشگرانه یا بیش از حد ترسو باشد.  کودکان ممکن است به رفتارهای آرامش‌بخشی که قبلاً پشت سر گذاشته‌اند، بازگردند، مانند مکیدن شست، مالیدن مواد یا نخواهند در محیطی رها شوند که قبلاً خوشحال بوده‌اند.  از طریق مطالعات موردی، نمونه‌هایی از کودکانی که از دست دادن را تجربه می‌کنند و روش‌هایی که بزرگسالان ممکن است به موقعیت‌های مختلف واکنش نشان دهند، ارائه می‌کنیم.

یکی از مضامین اصلی این کتاب اعتقاد ما به این است که بزرگسالان به سختی می‌توانند غم و اندوه کودکان را ببینند و سعی می‌کنند جلوی این غم را بگیرند که ممکن است در گریه خود را نشان دهد.  ما سعی می کنیم به طرق مختلف جلوی گریه کودکان را بگیریم.  ما حواس آنها را با غذا یا فعالیت های دیگر پرت می کنیم.  ما تند با آنها صحبت می کنیم: «بیا حالا ساکت باش!» سعی می کنیم با تکان دادن آنها یا گفتن «سششش» به آنها آرامش بدهیم.  ما به عنوان بزرگسالانی که کنترل را در دست داریم، می خواهیم بچه ها شاد باشند.  این یک احساس تحسین برانگیز است: چند بار شنیده‌ایم که بزرگسالان در مورد فرزندانشان می‌گویند: «برایم مهم نیست چه کار می‌کنند، فقط می‌خواهم شاد باشند»؟  با این حال باید بپذیریم که آنها همیشه شاد نخواهند بود، غم وارد زندگی آنها خواهد شد.  علاوه بر این، ما باید به این واقعیت فکر کنیم که تعریف ما از غم و اندوه ممکن است تعریف آنها نباشد، اما برای آنها صادق است.

ما باید شاهد غم و اندوه یک کودک برای چیزی باشیم که احتمالاً بدون گفتن “احمق نباش” ما را تحت تأثیر قرار نمی دهد.  ما معتقدیم که این بخش مهمی از کار ما به عنوان بزرگسال است که در هنگام ناراضی بودن در کنار کودکان باشیم و احساسات آنها را تأیید کنیم.  البته ما می‌توانیم آنها را دلداری دهیم، اما نباید آنقدر عجله داشته باشیم که احساس غم و اندوه آنها را سرکوب کنیم یا با اصرار به توقف آنها، آنها را نفی کنیم.

یکی از دلایلی که ممکن است این کتاب را با سایر کتاب‌های غم و اندوه که خوانده‌اید متفاوت بیابید این است که فقط به سوگ پرداخته نمی‌شود.  ما زمان زیادی را صرف صحبت در مورد بهترین روش برای حمایت از کودکانی می کنیم که سوگواری را تجربه می کنند، زیرا این یک مهارت مهم و بسیار مورد نیاز است.  با این حال، ما همچنین به طیف وسیع تری از دلایلی که چرا کودکان ممکن است احساس غم و اندوه و از دست دادن را تجربه کنند، نگاه می کنیم.  این موارد عبارتند از: طلاق یا جدایی والدین، نقل مکان به خانه یا مدرسه (یا هر دو)، از دست دادن یک شی یا اسباب بازی گرانبها، مرگ حیوان خانگی، رختکن در مهد کودک، تغییر کلاس در مدرسه، یا ترک مدرسه، مهد کودک یا  مراقب کودک  این فهرست طولانی است: یک دوست خاص که از آنجا دور می‌شود، یک تمرین‌کننده یا معلم مورد علاقه‌تان را ترک می‌کند، حتی مرتب کردن اشیاء در اتاق یا خلاص شدن از شر چیزی که نمی‌دانستید برای کودک ارزشمند است – همه این مسائل می‌توانند کودکان را ناراحت کنند.

همچنین ممکن است کودکانی در محیط شما وجود داشته باشند که به دلیل جنگ، ناآرامی های سیاسی یا شرایط اضطراری آب و هوایی (مانند قحطی یا زلزله) از خانه ها و کشورهای خود بیرون شده اند تا به انگلستان بیایند.  آنها ممکن است اعضای خانواده و دوستان خود را از دست داده باشند و ممکن است خطر و سختی زیادی را تجربه کرده باشند.  برای کودکان پناهنده، احساس غم و اندوه و از دست دادن آنها چند لایه و عمیق خواهد بود.  و همچنین خانواده و دوستان، آنها ممکن است دارایی خود، همسالان مدرسه، معلمان، همسایگان، محل زندگی خود و همچنین کشور، زبان و روش معمول زندگی خود را از دست داده باشند.  اگر آنها قادر به صحبت کردن به زبان انگلیسی نیستند یا اگر زبان انگلیسی آنها محدود است، محدودیتی برای توانایی آنها برای بیان شفاهی درد وجود خواهد داشت و تمرین کنندگان باید انتظار بیان غیرکلامی این موضوع را داشته باشند.  در فصل 7 نحوه حمایت از کودکان در شرایط بحرانی را به تفصیل بررسی می کنیم و این شامل کودکانی می شود که اخیراً از جنگ یا خشونت فرار کرده اند.

در طول جلسات آموزشی یک روزه، ما به ناچار زمان زیادی را صرف بررسی موقعیت‌های بحرانی کردیم، زیرا این چیزی بود که بسیاری از شرکت‌کنندگان به آن نیاز داشتند.  ما می‌خواستیم از آنها حمایت کنیم و احساس کنیم که آنها ابزارهای عملی را به دست آورده‌اند تا بتوانند به محیط خود بازگردند و از کودکان و بزرگسالان آنجا حمایت کنند.  ما به موقعیت های بحرانی نگاه می کنیم و همه گیری کووید 19 فعلی را به عنوان یک مطالعه موردی در فصل 7 نیز بررسی می کنیم.

نکته مهمی که می خواهیم به آن اشاره کنیم این است که در این شرایط سلسله مراتبی از احساسات وجود ندارد.  آنچه ما در اینجا می گوییم این است که شاید برای یک کودک چیزی که برای او بسیار مهم به نظر می رسد ممکن است برای یک بزرگسال جزئی به نظر برسد و بالعکس.

 ما به عنوان بزرگسالان باید به عنوان یک حضور حمایتگر احترام بگذاریم و شاهد باشیم – راهنمای کودکان باشیم – احساسات غم و اندوه و فقدانی که برای آنها مهم است.  قضاوت در مورد احساسات آنها بر حسب اینکه چه چیزی مهم است یا نه، مفید نیست.

 باید بدانیم که این احساسات می‌توانند تکرار شوند و می‌توانند خود را به روش‌های مختلفی بیان کنند: اشک، عصبانیت، سکوت (از جمله امتناع از صحبت کردن)، خنده، رفتار نامناسب، نیاز به نزدیکی فیزیکی به والدین و مراقبان، و  رگرسیون اتفاقی – برای مثال خیس کردن رختخواب یا تمایل به بازی با اسباب‌بازی‌ها و کتاب‌هایی که کمتر از گروه سنی‌شان هستند، یا از زبان «کودکی» استفاده می‌کنند.  همه این‌ها می‌توانند بیان غم و اندوه باشند – یا اندوه برای چیزی که در آن زمان اتفاق می‌افتد یا اندوهی که در مقطع قبلی بیان نشده بود و اکنون خود را نشان می‌دهد.

 ما همچنین می‌توانیم با کودکان صادق باشیم: اگر پاسخی برای سؤالی در مورد مرگ یا مردن ندانیم، می‌توانیم آن را بگوییم.  قبل از اینکه به آنها برگردیم می توانیم مدتی از آنها بخواهیم (اما باید به آنها بازگردیم).  ما می توانیم از آن زمان برای بررسی افکار والدین و مراقبان آنها استفاده کنیم.  همچنین می‌توانیم صادق باشیم و به کودک بگوییم که به دلیل غم یا از دست دادن زندگی‌مان ناراحت هستیم و صحبت کردن در مورد آن باعث ناراحتی ما می‌شود، اما تمرین‌کننده دیگری می‌تواند با او گپ بزند.  تا زمانی که آن را دنبال کنیم، این تمرین خوبی است.

 هرچه بیشتر از کودکانی که این احساسات را در سنین جوانی دارند حمایت کنیم، احتمال کمتری وجود دارد که این احساسات را در تمام زندگی خود با خود حمل کنند.  لیندا گلدمن (2001) این بلوک‌های یخ‌زده زمان را می‌نامد (ص. 10)، و ما فکر می‌کنیم که این یک تشبیه مؤثر است زیرا احساسات بیان‌نشده غم و اندوه و از دست دادن می‌تواند مانند یک بار سنگین، یک بلوک برای شانه‌های جوان باشد (و  همچنین برای بزرگسالان) برای تحمل زندگی.

 این بدان معنا نیست که کودکان می توانند احساسات خود را بدون توجه به مکان یا افراد دیگر بیان کنند.  ما از یک موقعیت «رایگان برای همه» حمایت نمی کنیم که در آن کودکان بتوانند هر وقت می خواهند هر کاری که می خواهند انجام دهند و ما مجبوریم به آن اجازه دهیم زیرا آنها احساسات خود را ابراز می کنند.  به عنوان بزرگسالان مسئولیت پذیر، باید حد و مرزها را تعیین کنیم و در مورد آنچه قابل قبول است و چه چیزی قابل قبول نیست، شفاف باشیم.  اگر در مورد احساسات خود صادق باشیم و بتوانیم به وضوح ببینیم که واکنش کودک به فقدان چیست و از دیدن این فقدان چه خجالتی یا درد ما می گیرد، می توانیم این کار را منصفانه انجام دهیم.  سپس در قضاوت در مورد پاسخ مناسب مهارت بیشتری خواهیم داشت: به‌عنوان مثال، گفتن «می‌توانم ببینم که تو عصبانی هستی، اما نمی‌توانی خز گربه را بکشی زیرا او این کار را دوست ندارد»، نه اینکه به کودک اجازه دهیم.  این کار را انجام دهید زیرا نگران کاهش ابراز احساسات آنها هستید.

 ما امیدواریم که تفاوت بین این دو حالت افراطی – اجازه دادن به کودکان بدون محدودیت در مقابل جلوگیری از ابراز احساسات کودکان – در سراسر کتاب روشن شود.

چند نکته آخر: ابتدا، ما به والدین، مراقبان و پزشکان به طور متقابل اشاره می کنیم.  ما امیدواریم که این کتاب برای همه بزرگسالانی که به طور حرفه ای با کودکان در مهدکودک، به عنوان پرستار کودک و در مدارس کار می کنند و همچنین برای افرادی که با فرزندان خود در یک محیط خانه تعامل دارند مفید باشد.

 دوم، ما از هر دو «i» و «ما» در نوشته‌های خود استفاده می‌کنیم، زیرا برخی از این فصل‌ها را با هم و برخی را جداگانه نوشته‌ایم، اما هر دو از همه ایده‌ها و مسائلی که مشترکاً مطرح می‌کنیم حمایت می‌کنیم و با آن موافقیم.

تجربه مرگ پدر یا مادر در کودکان
تجربه مرگ پدر یا مادر در کودکان

تفکیک فصل

 فصل 2

 این فصل به اهمیت سواد عاطفی پیرامون غم و اندوه و از دست دادن و پیامدهای احتمالی در صورت عدم بیان یا پاسخ کامل به آن می پردازد و با در نظر گرفتن ایده ها و نظریه هایی در مورد غم و اندوه و فقدان که می تواند مفید باشد، یک زیربنای اخلاقی به کتاب می دهد.  حمایت در هنگام کار با کودکان خردسال  –

 –

 فصل 3

 این فصل چگونگی برخورد کودکان با احساسات خود، نحوه برخورد بزرگسالان با احساسات خود و کودکان و نحوه تعامل این دو را بررسی می کند.  در این فصل ما به سوگ، طلاق، مرگ یک حیوان خانگی و از دست دادن یک شی گرانبها نگاه می کنیم.

 فصل 4

 این فصل مروری عملی از مطالعات موردی است که از نمونه‌های زندگی واقعی که بر کودکان در سال‌های اولیه تمرکز دارد، گرفته شده است.  این فصل به خواننده ایده هایی برای پاسخ به طیفی از موقعیت های دشوار و همچنین راه هایی برای تأمل بیشتر می دهد.

 فصل 5

 این فصل همچنین به موقعیت‌های واقعی زندگی می‌پردازد که ممکن است در یک محیط رخ دهد، این بار از دیدگاه والدین و تمرین‌کنندگان.  راهنمای عملی و آموزنده در مورد اقداماتی که باید در مواقع بحران برداشته شود، ارائه می دهد.

 فصل 6

 این فصل ایده هایی برای حمایت از تمرین کنندگان و والدین به منظور کمک به کودکان ارائه می دهد.  این به شکل هدایت با فعالیت ها و منابع است.  نحوه استفاده از این موارد را در جلسات کارکنان، آموزش‌ها و جلسات اطلاعاتی برای والدین و مراقبان شرح می‌دهیم.  این فصل را می توان همراه با ضمیمه c استفاده کرد که ایده هایی برای جلسات آموزشی و توسعه کارکنان ارائه می دهد.

فصل 7

 در اینجا بررسی می کنیم که چگونه می توانیم از کودکان در شرایط بحران حمایت کنیم.  متأسفانه، چنین حالت هایی بسیار رایج هستند.  ما در مورد بحران یا تجربه شخصی صحبت نمی کنیم، بلکه بیشتر در مورد موقعیت های دولتی، ملی یا بین المللی صحبت می کنیم.  نمونه هایی از این بلایای طبیعی (مانند سیل، سونامی، طوفان و زلزله)، حوادثی مانند تیراندازی در مدارس، جنگ و تروریسم و ​​در نهایت، بیماری های همه گیر و همه گیر هستند.

 ما از بحران همه‌گیری کووید 19 به عنوان مثالی کلی استفاده می‌کنیم، زیرا در زمان نگارش این مقاله جاری است، اما امیدواریم موضوعاتی که در مورد آن بحث می‌کنیم در مورد نمونه‌های دیگر نیز اعمال شود.

در زمان نگارش، اما امیدواریم مواردی که در مورد آن بحث می کنیم در مورد نمونه های دیگر نیز صدق کند.

 فصل 8

 در اینجا به حوزه‌های تخصصی نگاه می‌کنیم: کار با کودکان با نیازهای ویژه، فکر کردن به استفاده از کتاب با کودکان و مکان فانتزی، و همچنین کار با کودکانی که انگلیسی را به عنوان زبان اضافی دارند (و ممکن است پناهنده باشند).  به‌عنوان نتیجه‌گیری، این فصل موضوعات اصلی کتاب را گرد هم می‌آورد و گام‌های کلیدی را پیشنهاد می‌کند که پزشکان می‌توانند بردارند.

 پیوست الف : فهرست کتاب

 هر فصل دارای فهرستی از منابع در پایان است.  این ضمیمه با فهرست کردن کتاب‌ها و منابع مفیدی که کودکان ممکن است بخواهند به آنها دسترسی داشته باشند و همچنین مواردی که برای بزرگسالان مفید است به آن منابع اضافه می‌کند.

 پیوست ب: منابع آنلاین

 این بخش حاوی مطالب آنلاین اضافی است که برای پشتیبانی قابل دسترسی است.  پیوندها در زمان نگارش (مه 2020) جاری بودند.

پیوست ج: ارائه جلسات آموزشی در مورد از دست دادن و غم و اندوه در سال های اولیه به تیم های کارکنان

 این بخش شامل طرح‌هایی از ایده‌هایی برای آموزش کارکنان و جلسات بحث و گفتگو است تا بتوانید برخی از ایده‌هایی را که در کتاب مورد بحث قرار داده‌ایم معرفی کنید.  ما یخ شکن ها و فعالیت ها را به طور جداگانه فهرست کرده ایم تا بتوانید بسته آموزشی خود را بسته به زمان در دسترس خود طراحی کنید.

قبل از اینکه به خواندن خود ادامه دهید

 قبل از اینکه به خواندن این کتاب ادامه دهید، ما می خواستیم این شعر بسیار قدرتمند الکسیس رون فانچر، شاعری از ایالات متحده را با شما به اشتراک بگذاریم.  ما بسیار سپاسگزاریم که او با مهربانی با گنجاندن آن در این کتاب موافقت کرده است.  این شعر یک دیدگاه عمیقاً احساس شده، سخت و شخصی بزرگسالان در مورد احساس غم و اندوه و از دست دادن او پس از مرگ پسرش است.  ما احساس می‌کنیم که فشاری را که افراد می‌توانند برای «غلبه بر آن» در یک چارچوب زمانی معین تجربه کنند، بیان می‌کند، و اهمیت درک این موضوع را روشن می‌کند که این فرآیند باید توسط فرد سوگوار هدایت شود و نه توسط افراد اطرافش.  دیدن درد یک فرد، چه بزرگسال یا کودک، چیز سختی است که می توان شاهد آن بود، و ممکن است این تمایل وجود داشته باشد که سعی کنید فرد غمگین را ببندید، تا از درد و اشک هایش جلوگیری کنید، زیرا دور و بر او بسیار دشوار است.  اگر فردی دچار سوگ شده باشد، ممکن است اطرافیانش احساس ناراحتی کنند.  آنها نمی دانند چه بگویند و ممکن است احساس ناتوانی و خجالت کنند.  کلمات پیش پا افتاده و بیهوده به نظر می رسند و بنابراین از کسی که ضرر کرده است دوری می کنند.  ما از افرادی شنیده‌ایم که یکی از عزیزانشان با دیدن دوستان و همسایگانی که از جاده عبور می‌کنند تا از آن‌ها دوری کنند، جان خود را از دست داده‌اند، زیرا نمی‌دانند چه بگویند.  ما پیشنهاد می‌کنیم که فقط گفتن «نمی‌دانم چه بگویم، خیلی متاسفم» به جای انتخاب اجتناب، که می‌تواند برای او دردناک باشد، باعث آرامش و حمایت از فرد می‌شود.

 دیدگاه ما این است که غم و اندوه بخشی از زندگی است و یکی از پیام های اصلی این کتاب این است که باید به بزرگسالان و کودکان زمان و مکان داد تا به شیوه خود و با سرعت خود غمگین شوند.  در انجام این کار، احتمال بیشتری وجود دارد که بتوانند در زمان خود شروع به درمان کنند، و این جدول زمانی برای همه منحصر به فرد است.  زمان معینی وجود ندارد که در آن کسی باید «آن را پشت سر بگذارد».

بیش از آن

 حالا خنجری به اندازه یک ترکش که در قلبم می کوبد

 خودش را در آئورت من قرار داده است، نمی توانم نگرانش باشم

 دیگر  من درد را دوست داشتم،

 حفاری از یادآوری، راه، اگر من

 خنجر را تکان دادم تا بتوانم

 صورت او را ببینید، دسته را تکان دهید و صدایش را بشنوید

 به وضوح، نوعی موسیقی روی استخوان هایم پخش می شود

 و حافظه، با ضرب آهنگ هیپ هاپ

 از قلب از بین رفته اش  حالا من چی هستم

 قرار است انجام دهد؟  من از کار افتاده ام

 تمایل به توانبخشی  ثابت را ترجیح می دهند

 jab jab jab که به یاد من می اندازد که هنوز هستم

 زندگي كردن.  دو هفته بعد از مرگش

 یکی از دوستان پرسید که آیا من “بیشتر از آن” بودم.

 انگار مرگ پسرم چیزی بود که باید به دست بیاورم

 از طریق، مانند آنفولانزا.  اکنون گذشته است

 اسلات پنج ساله  شاید من خوب باشم که او دیگر نیست،

 شاید نه.  این روزها،

 من یک زخم باز هستم  راحت گریه کن

 نیاز به یک بازو برای تکیه دادن  میدونی چی میخوام؟

 می خواهم از دوستم بپرسم که تنها دخترش چطور است؟

 انجام می دهد.  و برای یک لحظه، از او می‌خواهم که به من بگوید که هست

 مرده است، بنابراین می‌توانم از دوستم بپرسم که آیا او هنوز آن را تمام کرده است.

 من واقعا می خواهم بدانم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همین الان برای رزرو وقت مشاوره با کلینیک روان حامی در تماس باشید.

1388

همین حالا در خبرنامه روان حامی عضو شوید

همیشه مطلع از آخرین کارگاه ها و تخفیف ها باشید

1389