در ادامه مقدمه این مبحث به اولین قسمت از مجموعه مطالب «حمایت از کودکان خردسالی که از دست دادن و اندوه را تجربه می کنند» می پردازیم.
این مجموعه مطالب از کلینیک روانشناسی و مشاوره روان حامی را میتوانید در صفحات زیر ببینید:
- حمایت از کودکان خردسالی که از دست دادن و اندوه را تجربه می کنند (مقدمه)
- حمایت از کودکان خردسالی که از دست دادن و اندوه را تجربه می کنند (قسمت اول) – در حال مطالعه هستید
- حمایت از کودکان خردسالی که از دست دادن و اندوه را تجربه می کنند (قسمت دوم)
نظریه های غم و اندوه و از دست دادن
این کتاب بسیار مبتنی بر تمرین است و هدف آن افرادی است که با کودکان ارتباط روزانه دارند، اعم از پزشکان مراقبت از کودک یا والدین و مراقبان. به همین دلیل، تأکید در کل بر روی تمرین است. نگاه کردن به تئوری های غم و اندوه و فقدان در عمق علمی بیشتر، وظیفه این کتاب نیست. با این حال، برای اینکه حمایت خود را بهعنوان تمرینکنندگان و پاسخهای کودکان به آن تطبیق دهیم و اطمینان حاصل کنیم که ما مؤثر هستیم، باید به برخی از رشتههای اصلی فلسفه درباره غم و اندوه و فقدان نگاه کنیم تا به چارچوبی برای تعامل بیندیشیم. که یک پزشک، والدین یا مراقب با فرزندانشان خواهد داشت. اگر بتوانیم تئوری پشت اعمال خود را درک کنیم، پیش بینی قدم های بعدی که باید برداریم آسان تر می شود.
بدون این مبانی نظری و درک زمینه، ممکن است واکنشهای پزشکان، والدین و مراقبان از مجموعهای از تجربیات گذشته ناشی شود: آنهایی که از دوران کودکی، تجربیاتی که در زمینه پیشینه فرهنگی یا مذهبی خود تجربه کردهایم، آنهایی که در رسانه ها درباره آنها خوانده ایم، آنهایی که فکر می کنیم مورد تایید جامعه وسیع تری هستند. گاهی اوقات اعمال ما با کودکی که از او حمایت می کنیم مناسب است، اما گاهی اوقات اینطور نیست. اگر با درک چارچوب آنها، از اقدامات خود آگاهتر باشیم، روشی روشمندتر و ساختارمندتر برای ارائه حمایت داریم که مناسب سن و متناسب با نیازهای یک کودک یا فرد خاص است، نه اینکه تحت تأثیر قرار گیرد. احساسات، تجربیات فردی و پیش فرض های ما.
ما با بررسی برخی از کلماتی که هنگام فکر کردن در مورد غم و اندوه استفاده می کنیم و اینکه چگونه آنها را تعریف می کنیم، شروع می کنیم. سپس مفاهیم «غمکاری» و «اندیشه نشخوارکننده» را معرفی میکنیم.
سه مفهوم اساسی – یعنی سوگ، سوگواری و سوگواری – ارتباط نزدیکی با هم دارند، تا حدودی همپوشانی دارند اما متفاوت استفاده میشوند. سوگ به وضعیت عینی شخصی اطلاق می شود که اخیراً مرگ یکی از افراد مهم را تجربه کرده است. غم و اندوه به تجربه عاطفی تعدادی از واکنش های روانی، شناختی/رفتاری، اجتماعی و جسمانی اشاره دارد که فرد سوگوار ممکن است در نتیجه مرگ یکی از عزیزانش تجربه کند. این یک سندرم عاطفی پیچیده در نظر گرفته می شود. برخی از مشخصات بیشتر در مورد مفاهیم مرتبط با غم در اینجا نیز مفید است. غم پیچیده را به عنوان انحراف از تجربه سوگ عادی (در اصطلاح فرهنگی و اجتماعی) در هر دوره زمانی یا شدت واکنشهای خاص یا عمومی یا علائم سوگ تعریف میکنیم. غم و اندوه فرآیند شناختی-عاطفی رویارویی با واقعیت فقدان از طریق مرگ با مرور وقایع پیرامون مرگ، تمرکز بر خاطرات و تلاش برای جدا شدن از متوفی است. یک مفهوم مرتبط با کار غم و اندوه که ما نیز به آن باز خواهیم گشت، تفکر نشخوارکننده است، که به تفکر تکراری، مکرر و متمرکز بر خود در مورد تجربیات منفی گذشته و/یا خلق و خوی منفی مرتبط است – همانطور که بعداً بحث خواهیم کرد – با اجتناب (بر خلاف کار غم و اندوه مقابله ای) از شدیدترین جنبه های ناراحت کننده مربوط به فقدان. سوگواری شامل اعمال و رفتارهای بیانگر غم و اندوه است که بر اساس شیوه های اجتماعی و فرهنگی، و انتظارات اجتماعی که به عنوان راهنمایی برای نحوه رفتار افراد سوگوار (که در افراد و/یا گروه ها نیز متفاوت است) شکل می گیرد. عزاداری آداب و رسوم و آداب مختلف از جمله شیوه های مختلف تشییع جنازه را پوشش می دهد.
برای شروع، ما بر روی ایده کار غم و اندوه تمرکز می کنیم. این مفهوم ریشه در این ایده فرویدی دارد که کودکان با رویارویی با فقدان، دائماً با واقعیت فقدان درگیر میشوند و از این طریق پیوندهای خود را با موضوع غم قطع میکنند – خواه یک سوگ یا سایر انواع از دست دادن. این مدل بر ایده جداشدگی و «مقابله کردن» با ضرر با قطع آن تکیه دارد. تئوری کار غم و اندوه نشان می دهد که این قطع برای بازگشت شفا و بازگرداندن به حالت عادی در زندگی کودک آسیب دیده ضروری است. این نظریه در ابتدا توسط فروید (Doughty و همکاران، 2011) مطرح شد و در سال های اخیر بسیار مورد انتقاد قرار گرفته است. این یک مدل یا نظریه برای حمایت از کار با کودکان و احساس غم و اندوه نیست که ما توصیه کنیم.
برای شروع، ما بر روی ایده کار غم و اندوه تمرکز می کنیم. این مفهوم ریشه در این ایده فرویدی دارد که کودکان با رویارویی با فقدان، دائماً با واقعیت فقدان درگیر میشوند و از این طریق پیوندهای خود را با موضوع غم قطع میکنند – خواه یک سوگ یا سایر انواع از دست دادن. این مدل بر ایده جداشدگی و «مقابله کردن» با ضرر با قطع آن تکیه دارد. تئوری کار غم و اندوه نشان می دهد که این قطع برای بازگشت شفا و بازگرداندن به حالت عادی در زندگی کودک آسیب دیده ضروری است. این نظریه در ابتدا توسط فروید (Doughty و همکاران، 2011) مطرح شد و در سال های اخیر بسیار مورد انتقاد قرار گرفته است. این یک مدل یا نظریه برای حمایت از کار با کودکان و احساس غم و اندوه نیست که ما توصیه کنیم.
ادامه دارد ….
کلینیک روانشناسی و مشاوره روان حامی – بهترین کلینیک روانشناسی در غرب تهران