امروز هم با یه مقاله در زمینه خودآگاهی از کلینیک روانشناسی و مشاوره روان حامی با عنوان «مهارت های هیجانی و آگاهی اجتماعی »در خدمتتون هستیم.
خودآگاهی، آگاهی اجتماعی است : برای بیشتر مقاصد، آگاهی اجتماعی هوش هیجانی است. بهترین مفهوم مدرن هوش هیجانی از روانشناس دانیل گولمن است.
هوش هیجانی شناخت و درک احساساتی است که احساس می کنید و چرا آنها را احساس می کنید، سپس انتقال آن نوع آگاهی به دیگران. شما می توانید به وضعیت عاطفی خود برچسب بزنید و علت و معلول آن را بیابید. با بسط، هوش هیجانی توانایی خواندن دقیق احساسات دیگران و استنباط دلایل آنهاست.
هوش هیجانی بالا مانند توانایی خواندن ذهن کسی است. در واقع، این ابرقدرت روزمره چندان پیچیده نیست و مستلزم مقاومت در برابر جنبههای قدرتمند طبیعت انسانی است که ما را وادار میکند فقط روی خودمان تمرکز کنیم.
هر بار که هوش هیجانی خود را تقویت می کنید، تعاملات بیشتری از این قبیل خواهید داشت. این در مورد درک و در نظر گرفتن و خارج شدن از خواسته ها و دیدگاه های خود است.
مفهوم مدرن دانیل گولمن از هوش هیجانی را می توان در چهار دسته اصلی توصیف کرد. همه آنها با هم کار می کنند تا طرحی برای درک و خواندن موثرتر دیگران ایجاد کنند.
![خودآگاهی هیجانی](https://ravanhamikhaki.ir/wp-content/uploads/2023/04/unleashing-the-power-of-banner.png)
خودآگاهی
وقتی خودآگاه هستیم، می دانیم که کی هستیم، چه فکر می کنیم و چه احساسی داریم. ما می دانیم که وقتی افسرده می شویم، کار کمتری انجام می دهیم. ما می دانیم که وقتی قهوه می نوشیم، تمایل بیشتری داریم و بهره وری بیشتری داریم. ما درک می کنیم که وقتی احساس استرس می کنیم، کمتر برای نیازهای دیگران صبر می کنیم. ما احساسات را به عنوان پایه ای اساسی برای اکثر اعمال خود می شناسیم.
به طور خلاصه، ما از آنچه احساس می کنیم، چرا چنین احساسی داریم، و اینکه چگونه احساسات ما بر رفتار ما تأثیر می گذارد، آگاهی داریم. افراد خودآگاه همچنین می توانند تأثیرات احساسات خود را بر سایر افراد مشاهده کنند. شادی و غم به طور یکسان مسری هستند و یک فرد خودآگاه می داند که احساسات آنها بر محیط خود تأثیر می گذارد و تحت تأثیر آنها قرار می گیرد.
خودآگاهی همچنین مستلزم شناخت نقاط قوت و شناخت نقاط ضعف است. مهمتر از آن، به ما کمک می کند که مایل باشیم و بتوانیم نصیحت و انتقاد را بپذیریم. افرادی که از مهارتها یا ارزشهای واقعی خود آگاه نیستند، یا فکر میکنند بیش از حد ناتوان و ناتوان در یادگیری هستند یا اینکه از قبل همه چیز را میدانند و نیازی به آموزش ندارند.
در مورد کسی صدق نمی کند و افرادی که در این تله ها می افتند به ترتیب تنبل یا متکبر می شوند. وقتی بتوانید بپذیرید که به کمک نیاز دارید و کمک یا توصیه ارائه شده را بپذیرید، به دیگران نشان میدهید که برای عقیده آنها ارزش قائل هستید و به دانش آنها احترام میگذارید. پذیرش کمک باعث می شود افرادی که به شما کمک می کنند احساس مهم بودن و نیاز کنند، چیزی که همه ما قدردان آن هستیم. دیگر به عیب های خود به عنوان چیزهای بد فکر نکنید. آنها واقعا فرصت هایی برای دوست یابی و یادگیری چیزهای جدید هستند.
مهارت های هوش هیجانی
خود مدیریتی
اساسی ترین جنبه خود مدیریتی توانایی کنترل احساساتمان است. وقتی ما به دلیل قرار ملاقات با یک قایق رویایی به وجد میآییم، اجازه نمیدهیم این هیجان دیگران را در جلسات کاری پرت کند. وقتی از نادیده گرفته شدن برای ترفیع عصبانی هستیم، اجازه نمیدهیم بر روابط کاری ما با رقیب یا رئیسمان تأثیر بگذارد.
ما حتی در مواقعی که موقعیتهای استرسزا، خصمانه یا خطرناک هستند، آرام، ثابت و مؤثر میمانیم. به طور خلاصه، این شامل این میشود که اجازه ندهید احساسات شما را به بهترین نحو برسانند.
بسیاری از مردم سعی میکنند این کار را با جمع کردن احساسات خود انجام دهند، اما این ایده بدی است زیرا میتواند منجر به رنجش، تلخی و حتی انفجارهای نفرت و خشم شود.
توجه به آنها میتواند به ما اجازه دهد تا توصیفی منطقی از نگرانیها و شادیهای خود داشته باشیم که به ما اجازه میدهد کار و روابط خود را به روشهای مثبتی تحت تأثیر قرار دهیم. به آنچه احساس می کنید توجه کنید، بررسی کنید که چرا آن را احساس می کنید، و زمانی که سرتان روشن است، با آرامش در مورد آن با طرف های مربوطه صحبت کنید. که به شما اجازه می دهد سازش های معناداری ایجاد کنید و به شما کمک می کند تا در زندگی شادی بیشتری کسب کنید.
خود مدیریتی همچنین شامل نظارت بر افکار و خلق و خوی ما برای ایجاد یک دیدگاه مثبت است.
جستجوی فرصت ها و درس ها حتی در بدترین موقعیت ها می تواند باعث رشد و پیشرفت معنادار شود. شما نمی توانید اجازه دهید که توسط یک شکست له شوید؛ شما باید از آن عبور کنید، همه چیزهایی را که به شما آموخته است یاد بگیرید و دفعه بعد بهتر عمل کنید. یک زندگی عاطفی خوب مدیریت شده برای ایجاد انگیزه در شما برای رسیدن به اهدافتان استفاده می شود، زیرا می توانید از الگوهای آگاهانه افکار خوش بینانه برای جمع آوری امید و شادی استفاده کنید و به شما اجازه می دهد به سفر خود ادامه دهید.
آخرین ویژگی در خود مدیریتی انعطاف پذیری است. بسیاری از مردم به انجام کارها به روشی خاص دلبسته می شوند و وقتی روش بهتری پیش بیاید، مخالفت می کنند.
خودانگیختگی
خودانگیزهای که احتمالاً زیرمجموعهای از خود مدیریتی است، افراد را به برآوردن و فراتر از انتظارات سوق میدهد.
افراد با انگیزه به طور مداوم به دنبال راه هایی برای بهبود وضعیت عاطفی خود هستند. آنها میدانند چه چیزی از نظر احساسی و غیره باعث میشود تا خود را برای موفقیت آماده کنند.
آگاهی اجتماعی
افرادی که از نظر اجتماعی آگاه هستند می توانند اتاق را بخوانند و احساساتی را که گروه ها و افراد احتمالاً احساس می کنند درک کنند.
در سطح گروهی، آگاهی اجتماعی به معنای درک ساختار قدرت و سازماندهی گروه ها، همراه با تأثیر عاطفی آن ساختارها و جریان های عاطفی است که بین یک فرد و فرد دیگر جریان دارد. به ما کمک می کند موقعیت ها را تفسیر کنیم. درک اینکه منشی از کمک به رئیس خود خوشحال است اما از کار زیاد خسته شده است بخشی از آگاهی اجتماعی است.
همچنین آگاهی اجتماعی است که بدانیم او قابل تعویض تر است و بنابراین اهمیت کمتری دارد و هم او و هم رئیسش تحت تأثیر این پویایی هستند. به نظر می رسد حجم عظیمی از داده ها برای پردازش باشد، اما می توان آن را با پرسیدن اینکه چرا افراد رفتارهای خاصی با یک فرد در مقابل دیگری دارند و سپس یافتن پویایی که باعث آن می شود، ساده کرد.
در ابتدایی ترین سطح، هوش هیجانی عبارت است از دانستن طیف وسیعی از واکنش ها به هر گزاره یا شرایطی و اینکه چه کسی و چرا ممکن است متفاوت پاسخ دهد.
اگر به طور جدی و با چهره ای جدی به مادر کسی توهین کنید، یک عکس العمل عصبانیت و آزرده شدن است.
هوش هیجانی به شما این امکان را می دهد که با افراد در سطح عمیق تری ارتباط برقرار کنید.
برگرفته شده از کتاب : خودآگاهی هیجانی