اول و مهمتر از همه، خود را به عنوان صراحت و توانایی ارزیابی واقع بینانه خود نشان می دهد. افرادی که خودآگاهی بالایی دارند، میتوانند به طور دقیق و آشکار – البته نه لزوماً اعترافانه – درباره احساسات و تأثیری که بر کارشان میگذارند صحبت کنند.
برای مثال، یکی از مدیرانی که من او را می شناسم، در مورد خدمات خرید شخصی جدیدی که شرکت او، یک فروشگاه زنجیره ای عمده، در شرف معرفی بود، تردید داشت. بدون اینکه از تیم یا رئیسش درخواست کند، او به آنها توضیح داد:
او اعتراف کرد: «برای من سخت است که از عرضه این سرویس عقب بمانم، زیرا من واقعاً می خواستم پروژه را اجرا کنم، اما انتخاب نشدم. من را تحمل کن تا من با آن سروکار دارم.» مدیر واقعاً احساسات او را بررسی کرد. یک هفته بعد، او به طور کامل از این پروژه حمایت کرد.( ص5)
چنین خودشناسی اغلب در فرآیند استخدام خود را نشان می دهد. از یک نامزد بخواهید زمانی را توصیف کند که تحت تأثیر احساسات خود قرار گرفته و کاری را انجام داده است که بعداً از آن پشیمان شده است. نامزدهای خودآگاه در اعتراف به شکست صریح خواهند بود و اغلب داستان های خود را با لبخند می گویند. یکی از مشخصه های خودآگاهی، حس شوخ طبعی است که خود را تحقیر می کند.
خودآگاهی را می توان در طول بررسی عملکرد نیز شناسایی کرد. افراد خودآگاه محدودیتها و نقاط قوت خود را میدانند – و راحت در مورد آن صحبت میکنند، و اغلب تشنگی برای انتقاد سازنده نشان میدهند. در مقابل، افراد با خودآگاهی پایین این پیام را که نیاز به بهبود دارند به عنوان یک تهدید یا نشانه شکست تفسیر می کنند.
افراد خودآگاه را می توان با اعتماد به نفس آنها نیز شناخت. آنها توانایی های خود را کاملاً درک می کنند و کمتر احتمال دارد که با انجام کارهایی مانند کشش بیش از حد، شکست بخورند.
آنها همچنین می دانند که چه زمانی باید کمک بخواهند. و خطراتی که در این کار متحمل می شوند محاسبه می شود. آنها برای چالشی که می دانند به تنهایی نمی توانند از عهده آن برآیند، درخواست نخواهند کرد و آنها با قدرت خود بازی خواهند کرد.
اقدامات یک کارمند سطح متوسط را در نظر بگیرید که برای شرکت در یک جلسه استراتژی با مدیران ارشد شرکتش دعوت شده بود. اگرچه او کوچکترین فرد در اتاق بود، اما ساکت نمینشست و در سکوتی حیرتزده یا ترسناک گوش میداد.
او میدانست که منطق روشن و مهارت ارائه ایدهها را به صورت متقاعدکننده دارد، و پیشنهادات قانعکنندهای در مورد استراتژی شرکت ارائه کرد.
در همان زمان، خودآگاهی او را از سرگردانی به سرزمینی که میدانست ضعیف است، باز داشت.
کتاب: خودآگاهی هیجانی ، کلینیک روانشناسی و مشاوره روان حامی ( دکتر احمد خاکی – دکتر فرهاد محمدی )